نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

ثمره ی عشق

این روزها ...

  . . . این روزها ، نمیدونم چرا میل به نوشتنم کم تر شده ! شاید به قول مامان کوثر عزیزم از هوای بهاره ! الان که داره یه نمِ بارون میزنه ، هوای خوبیه و تو هم خواب ِ نازی    ببخش دخترکم که اینقدر نوشتن از تو و شیرین زبونی ها و شیرین کاری هات به تاخیر افتاد خیلی چیزا رو بایگانی کرده بودم تو گوشیم تا سر فرصت برات بنویسم که همش پاک شد و من هر چی به حافظه ام فشار آوردم چیزی یادم نیومد   این پست رو قبل از پست قبل ! نوشته بودم ولی چون کامل نشده بود اول اون عکسها رو گذاشتم   خیلی وقت بود که وقت نمیکردم درست و حسابی بشینم و برات بنویسم حتی همین پست رو با این عنوان !!! هی...
29 فروردين 1392

تقدیم به تو پروانه ی کوچکم !

                                  چند وقتی بود که داشتم به این فکر میکردم که برای تو هم میز و صندلی بگیرم تا وقتی میخوای نقاشی بکشی یا کتاب بخونی راحت تر باشی اما از طرفی هم دلم میخواست یه چیزه قشنگ باشه که تو رو هم خوشحال کنه ...   این بود که از فریبای عزیز مامان نیروانای گل پرس و جو کردم و  آدرس سایت پیکوتویز   رو بهم داد و اونجا فقط یه مدل داشت اونم همین پروانه و کفش دوزک بود یعنی از اون مدل های حیوونی که توی عکس های اتا...
27 فروردين 1392

تو بهاری ؟ ... نه ، بهاران از توست ...

دخترکم ، روزهای آغازین بهار امسال رو که خیلی دوست داشتی و واقعا انگار برات معنای خاص و تازه ای داشت و برا ی ما هم... چون وقتی شور و شوق تو رو برای بهار و عید و تمام قشنگی هاش می دیدیم ، ما هم سر ذوق می اومدیم ... واقعا راست گفتن که انگار این روزهای قشنگ عید مال شما بچه هاست...آخه این شور و اشتیاق شما بچه هاست که بزرگ تر ها رو هم سر ذوق میاره... همیشه سالم و شاد باشی دخترکم و لبات خندون...   با وجود تو همه روزهامون بهاره و همه لحظه هامون عید ، وقتی تو شاد باشی ما هم شادیم دلم میخواد همیشه بخندی که خنده های تو بزرگ ترین ِ آرزوهای منه...   دلم میخواد از همون روزهای اول ، نوشتن از خاطراتت...
15 فروردين 1392

هرچه زیبایی و زیباست در آغوش بهار است...

  سلام به همه مهربون دوستای گلمون امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشید و بهتون خوش گذشته باشه تا اینجای تعطیلات ... نیایش جون هم خیلی بهش خوش گذشته ، میتونم بگم امسال اولین سالی بود که بیشتر از همیشه عید و سال نو و بهار رو درک میکرد و ما هم به خاطر ذوق و شوق اون ذوق داشتیم ... خیلی بهار رو دوست داره دختر پاییزی من ، و وقتی ازش می پرسم چرا عید رو دوس داری میگه آخه همه بهم عیدی میدن کادو میدن عید هم یه جور تولده دیگه من خیلی عید نویوز و بهایو دوس دایَم ... تازه عاشق سریال آب پریا هم شده !!! هر روز منتظره تا تکرار سریال آب پریا رو که شب دیده بذاره و بعد تا شب انتظار میکشه که شروع بشه دوبایه !...
11 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد